Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-09@01:11:29 GMT

کم کردن فاصله دلها در فاصله‌گذاری اجتماعی - علی ربیعی

تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۴۴۶۹۴۴

کم کردن فاصله دلها در فاصله‌گذاری اجتماعی - علی ربیعی

یکی دیگر از مباحث مطرح شده آثار اقتصادی کرونا بود. مهم‌ترین نگرانی، در خصوص کارگرانی است که بابت طرح فاصله گذاری اجتماعی، بیکار شده و این روزها، حال و روز خوشی ندارند.

چندبار ویدیوی دستفروش مترو را دیدم که نمونه ای از سرنوشت تعدادی از شاغلین در مشاغل تعطیل شده است که ما نگران آنهاییم برای اتخاذ تصمیمات جدیدتری برای حفظ زندگی روزمره افرادی که معیشت آنها به مخاطره افتاده، فردا هم ستاد اقتصادی دولت تشکیل و تصمیماتی گرفته می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

امروز، پس از جلسه دولت دو ساعتی با بچه های ستاد دولت به گفتگو نشسته بودیم. دکتر آشنا تعبیر جالب "کاهش فاصله سیاسی" را  در مقابل "افزایش فاصله اجتماعی" ساخته است.

همان موقع فکر کردم کرونا می‌تواند بسیاری از فاصله‌ها را کاهش دهد. پیش از این، شاید زنان و مردان در خانواده، دقایقی بیش با هم صحبت نمی‌کردند و فرزندان فرصت نمی‌یافتند تا از والدین مشورت چندانی بگیرند. چقدر ناشناخته‌ها میان زندگی وجود داشت و چگونه همه ما بخشی از زندگی را در بیرون می‌ساختیم و تنها بخش کوچکی از زندگی، در میان خانه‌هایمان بود.

من امسال به علت تماسهای زیادی که اجبارا باید به شکل روزانه با رفتن به مراکز مختلف داشته باشم،  با اجتنابی خودخواسته، هنوز هم نتوانسته‌ام عزیزانم را با فراغ خاطر ببینم و دریغ خانه ماندن با عزیزان را در دل دارم.

چندی پیش یکی از پزشکان به من گفت از راههای مناسب مقابله با کرونا و بالابردن ایمنی بدن، خواب کافی است. از وقتی این را شنیده‌ام و تلاش برای خوابیدن به موقع می‌کنم شبها کاملا بیدارم!!  با کم خوابی این شبها و جلسه طولانی امروز، یادآوری کارهای زیادی که باید انجام داد و یاد آن دستفروش مترو، خستگی را  در تن ‌و ذهن جانشین کرده است.

سیزده به‌در برایم همیشه تداعی‌گر مادر و خانواده است. یاد مادرم به خیر که هر ساله با اصرار زیاد تمامی مناسک نوروز را تک به تک به جا می‌آورد و به وقت نوروز، برای هریک از ما سبزه‌ای، سبز می‌کرد. حتی در چند سال اول پس از پیروزی انقلاب که نوعی مراسم ملی‌زدایی رواج یافته بود سنتهای نوروز همچنان پر قدرت در خانه ما پابرجا بود. راستی یادش به خیر، هنوز هم طعم شیرینی‌های یواشکی که در حین بدرقه مادر از مهمانان می‌بلعیدم کام جانم را شیرین می‌کند.

روز سیزدهم فروردین، روز تولد همسر از دست رفته‌ام نرگس هم هست. باید دسته‌ای گل نرگس در کنار سبزه‌ها بگذارم.

امسال، شرایط خاص کشور رمقی برای چیدن هفت سین  برایم باقی نگذاشت. از هفت سین نوروزی، تنها سنبل و سبزه‌ای داشتم که یکی از دانشجویان دوره دکتریم برایم هدیه فرستاده بود.

من هم امسال به سنت همیشه آنها را به حیاط خانه می‌آورم و سبزه‌ها را به نیت همه دختران و پسران ایرانی و کانونهای گرم خانواده‌ای که باید تشکیل شود،  گره می‌زنم.

هر سال برای زدودن نحسی، مردم به طبیعت می‌رفتند. گزارشها را که می‌خوانم خوشبختانه امسال، مردم باعمل به توصیه‌های بهداشتی، در خانه مانده‌اند تا نحسی کرونا را به در کنند.

بیایید در این سیزده به در، نگاههایمان را بیشتر درهم گره بزنیم وبا این طرح فاصله گذاری اجتماعی، فاصله‌های دلهایمان را کمتر کنیم.

دستیار ارتباطات رئیس‌جمهوی و سخنگوی دولت

برچسب‌ها ویروس کرونا پروندهٔ خبری در خانه بمانیم

منبع: ایرنا

کلیدواژه: ویروس کرونا ویروس کرونا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۴۴۶۹۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...

به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطان‌صفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه می‌کرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بی‌تجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.

من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک می‌زد. با وجود این چاره‌ای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانواده‌ام بسیار ضعیف بود و نمی‌توانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است

حامد شب‌ها دیر به خانه می‌آمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نه‌تنها هیچ‌گونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمی‌توانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینه‌های پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چاره‌ای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.

وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچ‌گونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکت‌های خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.

در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانه‌روزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیه‌ای را فروختند.

در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانه‌ای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.

دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارک‌های مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابان‌های حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابان‌ها رها کرد و گریخت.

من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانواده‌ای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمده‌ام تا از آن مرد شیطان‌صفت شکایت کنم.

با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.

کد خبر 849567 برچسب‌ها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران

دیگر خبرها

  • قتل دختر به دست پدر/ دخترم بعد از طلاق می‌خواست مستقل زندگی کند
  • ببینید | همه حسرت زندگی مرا می‌خورند اما نمی‌دانند من و خانواده‌ام چقدر سخت تلاش می‌کنیم
  • ببینید | همه حسرت زندگی مرا می خورند اما نمی دانند من و خانواده ام چقدر سخت تلاش می کنیم
  • چه کتاب‌هایی را به نوجوانان پیشنهاد بدهیم؟
  • خبر خوب به متقاضیان خانه؛ مسکن کارگری در راه است؟
  • عرضه روایت مستند کودکی حاج قاسم در نمایشگاه کتاب
  • پشیمانی پدری که دختر ۲۱ ساله‌اش را سلاخی کرد
  • فرار زن جوان از دست مرد شیطان‌صفت | مرا به بیابان‌های اطراف شهر کشاند و...
  • بازگشت محکوم به مرگ از پای چوبه دار
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد